شهید سید تقی(حسین) رضاپور موسوی

شهید سید تقی رضاپور موسوی نام پدر: سید علی اکبر نام مادر: حوریه بیگم تاریخ تولد : 1343/3/3 تاریخ شهادت : 1367/4/4 محل شهادت : جزیره مجنون گلزار: گله محله

ادامه مطلب

سخنی با معبودم: خدای من ،ای معبود من ،ای خالق و آفریننده من سخنی با تو داشتم، گرچه خود می دانم که تو به آنچه که میخواهم بگویم آگاهی ام یکی از بندگان شایسته ات(یکی از معصومین) فرمود که خدا حاجت بنده اش را می داند اما دوست دارد که بنده اش از او بخواهد،بدین دلیل سخنم را می گویم. و اما سخنم: سخنم سخن همه ی مظلومان است،سخن همه ضعیفان است سخن همه مستضعفان است،که خدا تورا به شکوه و جلالت قسم خدایا تورا به عظمت و عزتت قسم،خدا یا تو را به رحمان و رحیمت قسم،خدایا تورا به صفات و اسمائت قسم خدا یا تورا به غفار الذنوب و ستار العیوبت قسم،خدا یا تورا به پیامبران و امامانت قسم،انقلاب اسلامی ایران را به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)پیوند بده و خدایا ظهور امام زمان(عج) را نزدیک است نزدیک تر بگردان(زیرا که مستضعفین جهان منتظر ظهور آن حضرت هستند)خدایا تا انقلاب مهدی حتی ... مهدی خمینی را نگهدار

نحوه شهادت شهید سید تقی رضاپور موسوی
در ادامه عملیات والفجر ۸ جلوی اورژانس لشکر دیدم امدادگرها به رزمنده ایی گیر دادن که باید زخمت پانسمان بشه و اون رزمنده زیر بار نمیرفت، رفتم جلو و سوال کردم برادرا چی شده؟ گفتند که این رزمنده زخم کهنه ایی داره که عفونت کرده اما حاضر به اعزام به بیمارستان نیست و از من خواستند که باهاش صحبت کنم.
رفتم به سمتش تا حرف بزنم، پشتش به من بود و زخم هم همانجا قرار داشت، وقتی پیراهنش را بالا زدم، مبهوت ماندم، زخمی که حداقل مربوط به چند روز میشد و سر باز کرده بود و داخلش سفیدک زده بود و بوی بدی هم گرفته بود اما رزمنده میگفت‌ چیزی نیست و میخوام بمونم! شروع کردم که برادر چطور این زخم رو تحمل میکنی و در همین حال صورتش را بسمت  خودم برگرداندم، یهو شناختمش، سید حسین رضاپور خودمون بود، گفتم حسین جان چرا با خودت این کار را میکنی؟ منو که شناخت هنوز صحبتم تمام نشده بود که از حال رفت و در آغوش من جا گرفت، داد زدم امدادگرا بیاین، فورا برانکارد آوردن و سیدحسین را در حالی که ایستاده در آغوشم مانده بود در برانکارد خواباندن و به داخل اورژانس بردن.
روحش شاد...(راوی حاج رضا دادپور مداح اهل بیت ع)

اینجا رقابیه هست و این خون ریخته شده واسه همسنگر شهیدم محمدرضا الله وردي كه دقت كنيد متوجه خون ريخته شده شهيد ميشيد كه بصورت لاله دراومده و اون هم ميني هست كه هنگام تخریب باعث شهادت محمد رضا الله وردی شد.
(شهید سید حسین ( تقی) رضاپور و آقای جواد عمرانی با فاصله - لحظاتی بعد از شهادت شهید محمدرضا)
بهنام امیرسلیمانی همسنگرشهید

 

ویدئوها

صداها

کاربران آنلاین10
بازدیدکنندگان امروز 79
بازدیدکنندگان دیروز 389
کل بازدید ها 887337